فهرست
در تعریف «بیابان» استانداردهای متفاوتی از سوی کارشناسان مطرح شده است. یکی از استانداردهای رایج را دکتر ولادمیرکوپن اقلیم شناس نامدارآلمانی در سال ۱۹۱۸ میلادی وضع کرد. معیارهای اساسی در این سنجش میزان بارندگی و دمای هواست که با یک رابطه ی ریاضی اقلیم را تعیین میکند. از دیدگاه کوپن بیابان سرزمینی است با هوای گرم که میزان میانگین بلندمدت منطقه محاسبه میشود. روشن است که میزان بارندگی با توجه به میانگین بلندمدت منطقه محاسبه میشود. مثلا علیرغم اینکه در روستایی در قلب بیابان صاحارا مدت۱۱سال متوالی حتی یک قطره باران نباریده میزان متوسط بارندگی سالیانه در آن ۱۰۰ میلی متر برآورد شده است.
به طور کلی میتوان گفت بیابان ها در مناطقی شکل میگیرند که عاری از پوشش ابر میشوند. هواشناسان معتقدند که وجود ۲/۵ اینچ رطوبت در ابرها و امکان صعود رطوبت دو شرط اساسی بارندگی هستند. این شروط در بیابان ها به سبب جریان های آب و هوایی و موقعیت های جغرافیایی فراهم نمیشود.
دلیل عمده ای که سبب تشکیل بیابان ها میشود تحرکات توده های عظیم آب و هوا در سطح زمین است. از آنجا که زمین در استوا با سرعت ۴۰.۰۰۰ کیلومتر در شبانه روز و در قطب باسرعت صفر برمحور خود درحال چرخش است در جوزمین جریان های عظیم مشخصی شکل میگیرند. به این ترتیب که در استوا هوا گرم شده به سمت بالا حرکت میکند و سبب ایجاد منطقه ی استوایی «کم فشار» میشود و به علت تراکم ابرها و رطوبت ایجادشده باران میبارد توده ی هوا پس از بارش و از دست دادن رطوبت به سمت بالا و دو سوی استوا حرکت میکند در نتیجه جریان هوای گرم و خشک به مناطق نیمه گرمسیری در عرض جغرافیایی ۲۰ تا ۴۰ درجه-کمربند بیابانی- رسیده و فرود می آید و به این ترتیب توده ی هوای «پرفشار» ایجاد میشود. این توده ی هوا از یک سو به دلیل خشک و گرم بودن موجب افزایش دما میشود و از سوی دیگر به سبب وجود جریان های نزولی هوا در طبقات بالایی اتمسفر از بالارفتن هوای مرطوب نیز جلوگیری میکند. در نتیجه رطوبت لازم برای بارش فراهم نمیشود.
وزش بادهای قطبی ازدیگر جریان های هوایی شکل دهنده ی بیابان هااست. توده های هوای سرد دائما از قطب به سمت پایین در حرکت اند و در سواحلی که از کوه ها و ناهمواری های زمین دور هستند با قرار گرفتن بر سطح جریان گرم مانع از صعود هوا و بارش باران میشوند. رطوبت بالا و مه آلودی مشخصه ی اصلی این بیابان هاست. «نامیب» در نامبیا و «آتاکاما» در شیلی از جمله ی این بیابان ها هستند.
در آتاکامای شیلی با وجود اینکه لبه ی ساحلی بیابان های جهان است. در این نواحی گیاهان و آن به شدت مه آلود است میزان بارندگی در آن جانوران با کمبود آب سازگاری یافته و چگونگی کمتر از ۲۵ میلی متر در سال و کمتر از سایر استفاده از رطوبت هوا را دریافته اند.
عوامل جغرافیایی مانند وجود ارتفاعات گسترده در برابر جریان های مرطوب نیز عامل دیگری در شکل گیری بیابان هاهستند. مثلا رشته کوه البرز در نیمه ی شمالی دامنه ی خود با سد کردن جریان مرطوب دریای مازندران هنگام صعودهوا موجب تخلیه ی آنها و بارش باران میشود. پس از بارش جریان هوای گرم از دامنه ی جنوبی البرز سرازیر و موجب تشکیل مناطق خشک در سمت دامنه ی جنوبی آن میشود. دوری از دریاها و یا اقیانوس ها از دیگر عوامل جغرافیایی موثر در شکل گیری بیابان هاست مثلا بیابان «گبی» در مغولستان به حدی از جریان هوای اقیانوس ها دوراست که رطوبت لازم برای بارندگی به آنجا نمیرسد.
دروازده بیابان بزرگ ۱/۷ مساحت خشکی های زمین را تشکیل میدهد. مجموع بیابان های ایران براساس معیارهای کوپن از نظر وسعت یازدهمین آنهاست. «صاحارا» بزرگترین بیابان دنیاست که با عرض ۵۱۵۰ کیلومتر و مساحت ۹.۱۰۰.۰۰۰ کیلومتر مربع (بیش از۵/۵ برابر مساحت ایران) در سراسر آفریقای شمالی واقع شده است. یک دهم این بیابان پوشیده از تپه های ماسه ای و ریگ زاراست. در قسمتی از صاحارا نیز کوه هایی با ارتفاع ۳.۵۰۰ متر وجود دارد. پس از آن بیابان «استرالیا» با مساحتی بالغ بر ۳.۳۶۷.۰۰۰ کیلومتر مربع (بیش از۲برابر مساحت ایران) شاخص قاره ی استرالیاست. بیابان «عربی» نیز سطحی در حدود ۲.۶۰۰.۰۰۰ کیلومترمربع از شبه جزیره ی عربستان را پوشانده است. ۱/۳ این بیابان پوشیده از تپه های ماسه ای است که این نسبت بیش از دیگر بیابان هاست. نبود رودخانه های دائمی، به دلیل فقدان کوهستان های پرآب، از دیگر مشخصات بارز این بیابان است.
براساس آمار سازمان جمگل ها و مراتع کشور، از ۱۶۵ میلیون هکتار مساحت ایران، ۳۴/۴ میلیون هکتار آن را بیابان ها تشکیل میدهند، به علاوه از ۹۰ میلیون هکتار مراتع ایران، ۱۶ میلیون آن جزء مراتع بیابانی و کویری طبقه بندی میشود. با احتساب این مراتع، میزان اراضی بیابانی، ۴ برابر جنگل های کل کشور (۱۲/۴ میلیون هکتار) و ۳۰ درصد مساحت ایران است. بیابان های ایران از نظر موقعیت جغرافیایی به دو گروه عمده تقسیم میشوند:
1_ بیابان های ساحلی که به صورت یک نوارشرقی-غربی با پهنای متغیر از خلیج گواتر تا خوزستان، و در امتداد سواحل شمالی دریای عمان و خلیج فارس گسترش یافته است. مهمترین ویژگی این بیابان ها، وجود رطوبت نسبی بالا در آنهاست.
2_بیابان های داخلی که درون فلات ایران، در مرکز، شرق و جنوب شرقی پراکنده شده اند و رشته کوه هایی این مناطق را از هم جدا کرده است. گفتنی است که در کتاب حاضر به بررسی این بیابان ها پرداخته شده است. بر اساس عوامل متنوع زمین ساختی و اقلیم حاکم بر فلات ایران، بیابان های داخلی نیز به دو گروه زیر تقسیم میشوند:
الف) بیابان های گرم که مهمترین مشخصه ی آنها کمی ارتفاعشان از سطح دریای آزاد است، در فصل زمستان، اگرچه امکان چند روز یخبندان در حاشیه ی آنها وجود دارد، هرگز بارش های جوی به صورت برف ندارند و دمای هوا در آنجا معتدل است. دشت لوت، جازموریان و طبس در این گروه قرار میگیرند.
ب) بیابان های نسبتا گرم که سایر بیابان های مرکزی و شرقی ایران در این گروه قرار میگیرند، تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد و نیمه خشک دارند. در فصل زمستان، ارتفاع کم چین خوردگی های حاشیه ی این بیابان ها، سبب نفوذ توده های هوای سرد و خشک به داخل آنها میشود. عرض جغرافیایی و ارتفاع این نواحی نیز در تشدید سرمای زمستان موثر هستند؛ به طوری که در این فصل، بارش برف و یخبندان در این مناطق رخ نمیدهد.
به طورکلی عرض جغرافیایی و ارتفاع، عواملی هستند که اختلاف دما را در اقلیم های مختلف تعیین میکنند. به این ترتیب که هرچه فاصله با قطب کمتر باشد، سرما بیشتر میشود. گفتنی است هر ۱۰۰ متر افزایش ارتفاع نیز، معادل ۱۶۰ کیلومتر نزدیک شدن به قطب است.
در ادبیات و محاوره ی روزمره، واژه های کویر و بیابان غالبا به یک معنا به کار میروند، اما از نظر کارشناسان علوم زمین شناسی و ژئومورفولوژی تفاوت های اساسی میان این دو وجود دارد، به طوری که نمیتوان آنها را معادل و یا به جای یکدیگر به کار برد.
بر اساس تعریف زمین شناسان، کویر به جایی اطلاق میشود که درصد املاح موجود در خاک آنجا بیش از حد معمول است، به طوری که مانع رویش گیاهان زراعی میشوند. به بیان ساده تر، کویر همان نمک زار و منطقه ای است که درآن، تنها گیاهان شورپسند مانند «شور» و «اشنان» توانایی رشد دارند.
اما از نظر ژئومورفولوگ ها، کویر پست ترین نقاط بیابان است که به دلیل کمی ارتفاع و قرار داشتن در درون چاله های بیابانی، تمام جریان های سطحی و زیرزمینی به سمت آن معطوف میشود. برمبنای این تعریف، کویر نه تنها خشک نیست، بلکه آب زیادی هم دارد؛ به نحوی که بعضی مواقع، از انباشت این آب ها، دریاچه های دائمی یا فصلی تشکیل میشود که غالبا شور و غیر قابل استفاده اند، مانند دریاچه های مهارلو، حوض سلطان و مسیله ی قم.
در شکل گیری کویرهای ایران عوامل گوناگونی دخالت داشته اند. هم زمان با چین خوردن و بالاآمدن کوه های فلات ایران، قسمتی از پوسته ی جامد فرونشسته و چاله هایی را به وجود آورده، مثلا در فواصل مناطق کوهستانی خراسان، کویرها، موازی محور چین خوردگی ها به وجود آمده اند. در شکل گیری کویر لوت نیز بالاآمدن رشته کوه های مرکزی نقش داشته اند.
بعضی از کویرها مانند دشت کویر، بقایای دریاهای دوران سوم زمین شناسی هستند که آخرین تحولات زمین ساختی، تغییراتی در شکل آنها به وجود آورده اند و به علت وسعت زیاد، تبخیر شدید و کاهش ورود آب در پایان این دوران، خشک و یا به مانداب هایی تبدیل شده اند. دریاچه ی ارومیه نیز از بقایای همان دریای بزرگ است که هنوز، به سبب ورود آب کافی و تبخیر کم به صورت دریاچه باقی مانده است.
کویرها در نقاط مختلف زمین پراکنده شده اند، مثلا در آفریقای شمالی بیش از ۱۰۰۰ و در آمریکا بیش از ۳۰۰ کویر وجود دارد. براساس تحقیقات دانیل کلینسلی زمین شناس آمریکایی، که بین سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ م انجام شده، ایران ۶۰ کویر دارد. بزرگترین کویر ایران، «کویر مرکزی» واقع در دشت کویر است.
ریگزارها (تپه های ماسه ای) یکی از شاخص ترین نواحی شناخته شده ی مناطق خشک و بیابانی ایران هستند؛ به طوری که حدود ۲ درصد مساحت کشور، یعنی ۳۵.۳۸۵ کیلومتر مربع را فراگرفته. در فرهنگ های تخصصی، اصطلاح «ریگ» به قطعات متلاشی شده ی سنگ هایی اطلاق میشود که اندازه ی تقریبی آنها از یک پسته تا بادام متفاوت است. در فرهنگ عامیانه ی ساکنان نواحی خشک ایران، اصطلاح ریگ به تپه های حاصل از تراکم ماسه های بادی اطلاق میشود، مانند ریگ لوت، ریگ جن، ریگ سرا، بند ریگ، ریگ زرین. در این کتاب نیز ریگ زار معادل تپه های ماسه ای است.
در گذر زمان، عوامل فرساینده مانند سایش، یخبندان و اختلاف دما سنگ ها را به رسوب های تخریبی تبدیل میکنند؛ شرایط اقلیمی گرم و خشک نیز این فرایند را تشدید میکند. درفصل سرد، در کوهستان های حاشیه ی بیابان ها، سنگ ها در اثر یخبندان، همچنین ذوب یخ متلاشی میشوند. در بیابان ها نیز اختلاف دما بین شب و روز، عامل تخریبی مهمی به شمار می آید.
خشک رودها مهمترین منشأ پدید آمدن ماسه ها هستند که با جاری شدن از کوهستان ها، رسوبات تبخیری را به شدت ها می آورند و پس از تقسیم شدن به شاخه های متعدد و ته نشینی در حاشیه و انتهای مسیر، مقادیر چشمگیری ماسه را در معرض وزش باد قرار میدهند.
مخروط افکنه از جمله پدیده های رودخانه ای ست که در محل تلاقی ارتفاعات با دشت ها و جلگه ها تشکیل میشود. این پدیده مانند مثلثی است که رأس آن به سوی ارتفاعات و قاعده آن به سمت جلگه است. در این مکان ها، به دلیل کاهش جریان رودخانه، بیشترین مقدار ذرات شن و ماسه رسوب میکند. بنابراین مخروط افکنه ها منابع تجدید شونده ی ماسه، برای تشکیل بسیاری از ریگزارهای ایران بوده اند.
تراکم ماسه در یک مکان، تصادفی و اتفاقی نیست، عوامل توپوگرافی، رطوبت خاک و باد، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری این پدیده ایفا میکنند. بادها خود نیز تابع ناهمواری های زمین هستند و جهت وزش آنها از سوی بلندترین ارتفاعات به سمت پست ترین نقاط دشت هاست. به همین دلیل در یک بیابان محل استقرار ریگ ها، قرینه ی مرتفع ترین قلل کوهستان های حاشیه ای در آن حوزه است.
رطوبت، چسبندگی دانه های ماسه را افزایش میدهد. اگر باد در مسیر جریان خود به مناطقی برسد که سطح آب زیرزمینی آن بالا باشد، به تدریج، ماسه های در حال عبور به دام می افتند و روی هم متراکم میشوند. شمار زیادی از ریگزارهای ایران در حاشیه ی کویرهای مرطوب و یا در امتداد مسیل ها تشکیل شده اند.
هرچند وسعت دشت کویر بیش از دو برابر دشت لوت است، اما به علت خشکی کمتر نسبت به لوت، وسعت مجموعه ریگ های آن، تقریبا حدود ۱/۲ ریگ های لوت تخمین زده شده است. در ایران بیش از ریگ زار بزرگ وجود دارد که بزرگترین آنها، ریگ لوت است با مساحتی بالغ بر ۱۰.۷۶۳ کیلومترمربع و در شرق بیابان لوت واقع شده است. دومین ریگ زار بزرگ ایران، ریگ جازموریان با مساحت ۴.۰۲۵ کیلومترمربع واقع در حاشیه ی دریاچه ی جازموریان. سومین ریگ زار بزرگ ایران در جنوب غربی دشت کویر با نام «ریگ جن» با وسعت ۲.۷۲۹ کیلومتر مربع. وجه تسمیه ی این ریگ زار از باور محلی ها به وجود اجنه و ارواح در آن نشأت گرفته است. منشأ این باور اصوات عجیب و پرقدرتی است که با وزش باد در تپه های ماسه ای ایجاد میشود. به علاوه عبور از این منطقه به دلیل باتلاق هایی که در حاشیه ی آن وجود دارد، بسیار خطرناک بوده است و کسانی که قصد سفر به این منطقه را داشتند، معمولا سفر بی بازگشتی برای شان رقم خورده بود!
پژوهشگران با توجه به خصوصیات ذرات ماسه و قوانین دینامیک باد، تشکیل هرم های ماسه ای به ارتفاع حدود ۳۰۰ متر را، نادر دانسته اند. در این صورت، هرم های عظیم ماسه ای بخش شرقی ریگ لوت، از استثناهای نادر است. محاسبه ی ارتفاع این هرم ها، را دکتر فرج الله محمودی، با تیکه بر خطوط هم ارتفاع نقشه های توپوگرافی ۱:۵۰۰.۰۰۰ دشت لوت، انجام داده است. ارتفاع نسبی مهمترین هرم شناخته شده ۴۷۵ متر است، همچنین در مجموعه ی ریگ زار، ده ها هرم با بیش از ۴۰۰ متر و صدها هرم با بیش از ۳۰۰ متر ارتفاع، وجود دارند. ابعاد عظیم قاعده ی این هرم ها که گاهی بیش از دو کیلومتر است، امکان ایجاد چنین پدیده های مرتفعی را توجیه میکند.
کلوت از لحاظ شکل ناهمواری، شامل تپه ها و رشته های موازی و راهروهای بین آنها است. یاردانگ ها از نظر اندازه به سه دسته تقسیم میشوند. کوچک ترین آن «میکرویاردانگ»، در مقیاس سانتی متر است. گروه دوم «مزویاردانگ» است که از یک تا ۴ متر ارتفاع و صدها متر طول دارد، ولی به طور معمول طول آنها ۵ تا ۱۰ متر است. مزو یاردانگ ها را به صورت منفرد یا در دسته های بزرگ میتوان دید. بزرگترین یاردانگ به «مگا یاردانگ» معروف است. گسترده ترین پهنه ی استقرار این کلوت، در منطقه ی بورکو، واقع در قلب بیابان صاحارا، است. مگا یاردانگ های این منطقه ۲۰۰ متر ارتفاع و کیلومترها طول دارند و در مجموع وسعتی حدود ۶۵۰.۰۰۰ کیلومتر مربع را در بر گرفته اند. در مرکز کشور مصر، مگا یاردانگ ها حدود ۱۵۰ کیلومتر طول و ده ها کیلومتر عرض دارند. کلوت های بیابان لوت نیز، با عرض ۸۰ و طول ۱۲۰ کیلومتر یکی از عرصه های یاردانگ دنیا را به نمایش گذاشته اند. بزرگترین این کلوت ها، ۷۰ متر ارتفاع و صدها متر طول دارند.
درباره ی چگونگی پیدایش کلوت ها اختلاف نظر وجود دارد. دکتر حسن احمدی بارندگی های موقتی در بیابان را دلیل تشکیل این پدیده میداند؛ به این ترتیب که آب با خاک های سطحی بیابان ها، خمیری درست میکند که پس از خشک شدن، باد آنها را با خود میبرد و به مرور زمان در اثر این فرایند، حفره ها و چاله هایی به وجود می آیند. این حفره ها رفته رفته بزرگترشده، سرانجام به صورت دالان هایی که امروز می بینیم، در می آید.
دریاچه های نمک قسمتی از بیابان های ایران را فراگرفته اند. بر سطح این دریاچه ها، پدیده ی حیرت انگیز و زیبای «شش ضلعی ها» شکل می گیرند؛ پدیده ای که روی زمین به صورت شش ضلعی های لبه داری ظاهر میشوند.
سطح دریاچه ازگل رس و قشر نازکی از نمک پوشیده شده، در زمان گرما و فصول خشک، این لایه ها به سبب تبخیر آب، به ساده ترین شکل پایدار خود، یعنی شش ضلعی نمک، شکسته میشوند و پلی گون ها سطح دریاچه را فرا می گیرند. با گرم شدن هوا، آب به دلیل خاصیت مویینگی از میان این شکاف ها بالا رفته و با توجه به اینکه غلظت آب نمک خارج شده از شکاف ها، کمتر از غلظت آب نمک داخل است، سریع تبخیر میشود. به این ترتیب، نمک ها به صورت گل نمک و یا لکه های طولی در اطراف شکاف ها ظاهر می شوند.
در گرم ترین ساعات روز نیز، نمک تازه بر اثر گرمای زیاد منبسط شده، از شکاف ها به بیرون نفوذ میکند. از سوی دیگر، تکرار این فرایند بر ضخامت نمکی که به خارج تراوش کرده می افزاید. میزان تبخیر آب نمک در اطراف شکاف ها و تشکیل گل نمک، به جهت باد بستگی دارد؛ به طوری که وجوه رو به باد، نسبت به لبه های پشت به باد، نموبیش تری دارند.
دق ها زمین های رسی بسیار همواری هستند که فاقد نمک اند و یا نمک آنها ناچیز است. معمولا، سطح آنها از مواد کربناته سفید میشود، به همین دلیل رنگ این مناطق غالبا، بسیار روشن و براق است. دق هایی به رنگ های نخودی و خاکستری نیز وجود دارند. اغلب آنها در حاشیه دارای ترک های گلی هستند و در قسمت های داخلی بسیار سخت و کاملا هموارند. دق ها چنان صاف و صیقلی هستند که میتوان از آنها به عنوان باند پرواز استفاده کرد. درعملیات ناموفق آزادسازی دیپلمات های آمریکایی به کمک نیروی ارتش این کشور، از دق های اطراف طبس به عنوان باند فرودگاه استفاده شده بود.
دق در قسمت های کم شیب، به ویژه حوضه ی انتهایی مسیل ها و رودخانه های مناطق بیابانی شکل میگیرد. نحوه ی پیدایش آن هنوز به طور دقیق روشن نیست. به نظر میرسد به هنگام پایین بودن سطح آب زیرزمینی، جریان های سطحی فصلی سبب رسوب ریزدانه های رس و امثال آن و همچنین تشکیل قشر سختی شده که در اثر وزش باد سطح آن صاف و صیقلی میشود.
دق «کبوترخان»، بین کرمان و رفسنجان، دق «پترگان»، در ۱۳۵ کیلومتری قائنات، و دق «سرخ»، در شمال شهر اردستان، از دق های مهم ایران به شمار میروند.
از مدت ها پیش پژوهشگران بسیاری، مناطقی از بیابان های ایران را که فاقد حیات بوده اند، بررسی و مطالعه کرده اند. وسعت زیاد این مناطق، به ویژه در بیابان لوت، کنجکاوی هر زیست شناسی را برانگیخته است. خانیکوف، دانشمند روس، در سال ۱۸۵۸میلادی، به بیابان لوت سفر و این بیابان را به کره ی ماه تشبیه کرد. آلفونس گابریل، جهانگرد اتریشی، که دوبار در سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۳۷ به ایران سفر و از دشت کویر و بیابان لوت عبور کرد، نخستین کسی است که مناطق فاقد حیات لوت را در قالب نقشه ای مشخص کرد. بعدها، خود او و دیگران اصلاحاتی روی این نقشه انجام دادند. استراتیل زائر، و تئودورمونو نیز از دیگر محققانی هستند که درباره ی وجود حیات در آنها، چنین اظهار نظر کرده است: «صرف نظر از مناطقی که به طور دائم پوشیده از یخ و برف است، ایران دارای بزرگ ترین نواحی فاقد گیاه دنیاست. در حوضه ی داخلی لوت از ارتفاع تقریبا ۵۵۰ متر به پائین، به علت خشکی و در کویر بزرگ به علت زیادی نمک، هیچ گیاهی نمیروید حتی گیاهان نمک دوست.»
به عقیده ی مونو ۱/۳ غربی توده ی ماسه ای ریگ لوت، محدوده ی کلوت ها، دشت ریگی و قسمت وسیعی از بیابان «مرغاب کوه» به کلی فاقد حیات است. این منطقه را علاوه بر شوری زیاد، خشکی و گرمای زیاد عنوان کرده است. بدیهی است که جانوران نیز به دلیل وابستگی مستقیم و یا غیرمستقیم به گیاهان، در این منطقه زندگی نمی کنند.
امروزه علی رغم این نظرها، پژوهش ها و تحقیقات بیانگر آثار حیات در مناطقی است که پیش از این به عنوان مناطق فاقد حیات شناخته میشدند. در آینده از پژوهش های میدانی درباره ی وجود حیات در لوت نیز، ممکن است چنین دستاوردهایی منتج شود.
بسیاری از مردم جهان، در این باره که گرم ترین نقطه سطح زمین کجاست، کنجکاواند. طی دهه های گذشته بر اساس گزارش های ایستگاه های هواشناسی، نظرهایی ابراز شد. مثلا در سال ۱۹۲۲میلادی، «العزیزیه»ی لیبی، با دمای ۵۷ درجه سانتی گراد به عنوان گرم ترین نقطه ی سطح کره زمین معرفی شد. اما این برآوردها شامل تمام نقاط جهان نبود، زیرا بسیاری از نقاط بیابانی فاقد ایستگاه هواشناسی بودند و یا این مراکز هواشناسی با روشی یکسان و هماهنگ کار نمی کردند. در فاصله ی سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵میلادی، سازمان ناسا برای پاسخ به این سوال، از ماهواره ی آکوئا مدد گرفت. این ماهواره با کمک سرویس تصاویر سنجنده مودیس اقدام به اندازه گیری گرمای سطح زمین کرد. براساس نتایج به دست آمده در سال ۲۰۰۳میلادی، «کوئین لند» استرالیا، با دمای ۶۳/۳ درجه ی سانتی گراد و در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ م، بیابان لوت، به ترتیب با دمای ۶۸ و ۷۰/۷ درجه ی سانتی گراد، گرم ترین نقاط زمین اعلام شدند.
لازم به ذکر است که معیار اندازه گیری ناسا ال اس تی بود. ال اس تی میزان دمایی است که از سطح زمین ساطع میشود. به بیان ساده، ال اس تی دمایی است که میتوان با لمس سطح زمین احساس کرد. کسی که پابرهنه روی ماسه های ساحل دریا و یا ریگ زار راه رفته باشد تصدیق خواهد کرد که گرمای زمین بیش از دمای محیط است. آزمایش ها نشان داده که این اختلاف دما میتواند به ۳۰ تا ۴۰ درجه سانتی گراد برسد. براین اساس دو نکته روشن میشود: نخست اینکه احتمالا دمای محیط پایین تر از این میزان بوده؛ دیگر اینکه گرم ترین نقاط سطح زمین در مناطق بدون پوشش گیاهی واقع است.
پس از اعلام این نتیجه، برخی از کارشناسان ضمن پذیرفتن آن، منطقه ی «گندم بریان»، واقع در ۸۰ کیلومتری شمال شهر شهداد، را به عنوان گرم ترین قسمت لوت معرفی کردند. مقارن با این اردعا، تبلیغات وسیعی از سوی تمام رسانه های داخلی صورت گرفت و این خبر حتی به زبان های خارجی ترجمه و انتشار یافت؛ در حالی که براساس گزارش ارائه شده ی ناسا، طول و عرض جغرافیایی این نقاط، فاصله ی بسیاری با منطقه گندم بریان دارد. به طور دقیق تر، گرم ترین نقطه ی سطح زمین در سال ۲۰۰۴ میلادی، مکانی اعلام شده بود. این نقاط، تقریبا در حاشیه ی شرقی و جنوب شرقی ریگ لوت واقع شده اند. فاصله ی هوایی این مناطق با گندم بریان، ۱۸۵ کیلومتر-یعنی تقریبا به اندازه ی فاصله ی هوایی شهر تهران تا کاشان-است!
فرضیه ی «لوت به عنوان گرم ترین نقطه زمین» در سال ۱۹۵۲میلادی، از سوی محقق اتریشی، استراتیل زائر، مطرح شده بود. وی که استاد جغرافیای دانشگاه وین بود، نخستین کسی است که برای تحقیق در لوت، از اتومبیل استفاده کرد. او بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳میلادی، در خراسان و لوت شمالی به پژوهش پرداخت و درباره ی مسائل آب و هوایی و چاله ی لوت نظریه های جالبی مطرح کرد. سفر زائر به لوت بسیار پرمخاطره بود. او پس از اینکه به اتفاق همسرش به لوت آمد، اتومبیلش دچار نقص فنی شد، راه را گم کرد و به زحمت توانست خود را به «ده سلم» برساند.
زائر در اواخر خردادماه با اندازه گیری دما در ارتفاع ۱.۰۵۰ متری درغرب نصرت آباد و ثبت آن اعلام کرد که دما در همان زمان، در مرکز لوت، یعنی تقریبا ۸۰۰ متر پایین تر، ۵۷ درجه سانتی گراد است. محاسبه ی او براین اساس بود که به ازای هر صد متر کاهش ارتفاع ۴ تا ۷ درصد به دمای محیط افزوده میشود و بر همین مبنا این فرضیه را که لوت مرکزی «قطب حرارتی زمین» است، مطرح کرد.
تئودور مونوی فرانسوی نیز که سالها بعد برای تحقیق به بیابان لوت آمده بود، این مسئله را تایید کرد و نوشت: «در آینده که یک ایستگاه خودکار در قلب لوت مرکزی، مثلا در پای سراشیبی تند دشت ریگی درون یکی از خلیج های آن، استقرار باید نتیجه روشن خواهد شد؛ اگر چنین کاری عملی شود، مسلما بدون حذف ممکن سهم تشعشعات زمین، دما باید از ۷۰ درجه ی سانتی گراد تجاوز نماید.»
نکته ی جالب توجه این است که مکان مورد نظر این دو دانشمند به عنوان گرم ترین نقطه ی زمین، بسیار نزدیک به مکان حقیقی است.
ایجاد شده با ♥ توسط تیم طبیعت گردی لارک